(متولد 1314) او نيز چون صادقي، نويسنده با قدرتي است كه در تجزيه و تحليل زندگي اجتماعي نقش مهمي دارد. اما در آثار وي جاي طنز را حسرت و خشم گرفته است. ساعدي براي نشان دادن آثار رواني اجتماعي خشونت جامعه بر ارواح مردم كوچك، از مرزهاي تثبيت شدة واقعگرايي در ميگذرد و به نوعي سوررئاليسم ( يا رئاليسم وهمآلود) ميرسد. در فضاي غمگنانة داستانهايش حوادث واقعي چنان غيرعادي مينمايند كه هراسانگيز ميشوند، بطوري كه گاه به نظر ميرسد نويسنده علت مسائل و مشكلات اجتماعي را در ماورالطبيعه ميجويد. در اين نوع داستانها، ساعدي براي رسيدن به نتايج تمثيلي، با كمك عوامل ذهني و حس اغراقآميز فضايي مشكوك و ترسناك ميآفريند.
عطارشاعر و عارف نام آورايران در قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجري (قرن دوازدهم و اوايل قرن سيزدهم ميلادي ) است .در ابتداي حال شغل عطاري را كه از پدر بارث برده بود ادامه مي داد . بعد بر اثر تغيير حال در سلك صوفيان و عارفان در آمد و در خدمت مجد الدين بغدادي شاگرد نجم الدين كبري بكسب مقامات پرداخت و بعداز سفرهايي كه كرد در زادگاه خود رحل اقامت افگند و در آنجا بسال 627 هجري (= 1229 ميلادي )در گذشت و مقبره او همانجا برقرارست . وي بحق از شاعران بزرگ متصوفه و كلام ساده و گيرنده او با عشق و شوقي سوزان همراهست و زبان نرم وگفتار دل انگيزش كه ازدلي سوخته و عاشق و شيدا بر مي آيد حقايق عرفان را بنحوي خاص در دلها جايگزين مي سازد و توسل او بتمثيلات گوناگون و ايراد حكايات مختلف هنگام طرح يك موضوع عرفاني مقاصد معتكفان خانقاهها را براي مردم عادي بيشتر و بهتر روشن و آشكار مي دارد.