حسان العجم خاقاني شرواني نخست حقايقي تخلص مي كرد. پدرش درودگر و مادرش كنيزكي رومي بود كه اسلام آورد . عمش كافي الدين عمر بن عثمان مردي طبيب و فيلسوف بود و خاقاني از وي و پسرش و حيدالدين عثمان علوم ادبي و حكمي را فرا گرفت و چندي هم در خدمت ابوالعلاء گنجوي شاعر تلمذ كرد و دختر وي را بزني خواست و بياري استاد بخدمت خاقان اكبر فخرالدين منوچهر شروانشاه در آمد و لقب خاقاني گرفت و بعد از آن پادشاه در خدمت پسرش خاقان كبير اخستان بود. دوبار سفر حج كرد و يكبار در حدود سال 569 هجري ( = 1173 ميلادي ) بحبس افتاد. در 571 هجري (= 175ميلادي )فرزندش بدرود حيات گفت و بعد از آن مصائب ديگر بر اوروي نمود چندانكه ميل بعزلت كرد و در اواخر عمردر تبريز بسر برد و در همان شعر بسال 595 هجري (=1198 ميلادي )در گذشت و در مقبره الشعراي محله سرخاب مدفون شد. وي غير از ديوان بزرگي از قصائد و مقطعات و غزلها و ترانها ، يك مصنوي بنام تحفه العراقين دارد كه در باز گشت از سفر اول حج ببحرهزج مسدس اخرب مقبوض محذوف يا (مقصور ) ساخت.
در مورد حافظ و اشعار او و همچنين در مورد انديشه ها و سلوك زندگي اش بسياري از اساتيد بزرگ زبان و ادبيات فارسي و حافظ شناسان بنام كتب و مقالاتي را ارائه داده اند و اشعاري را از جهات مختلف مورد بررسي و تحليل قرار داده اند ، اينك در هر كتابخانه اي مي توان كتابي در مورد اين خواجه بلند آوازه شيرازي پيدا كرد.
اما من به عنوان يك هنر جو در زمينه هاي تجسمي و بصري و علاقه مند به اشعار حافظ به دنبال پيوندي بين اشعار او و سبك هاي هنري موجود كه معمولاً به نقاشياطلاق مي شوند بودم ، چرا كه بارها در كتب مختلف با اين نكته كه اشعار حافظ مجموعه اي از شعر و نقاشي و موسيقي است ، روبرو شدم.