از سال 369 هجري قمري ( 986 ميلادي ) يعني از زمان ورود ناصرالدين به هند تا سال 1275 هجري قمري ( 1857 ميلادي ) يعني انقراض سلطنت خاندان مغول كبير ( سلسله بابري هند از اعقاب اميرتيمور گوركان زبان فارسي ، زبان رسمي و درباري و ديواني ، و زبان شعر و ادب مردم هند ، جزء افتخارات خاندانهاي بزرگ و خواص مردم بود و هنوز هم در هند وپاكستان خاندانهاي اصيل مسلمان بدانستن زبان فارسي ، افتخار مي نمايند .
ارجمندترين كتاب نظم فارسي شاهنامه فر دوسي است و زيباترين كتاب نثر ، گلستان سعدي و اين هر دو كتاب به سبب همين كه پسنديده خاص و عام شده در دست و پاي مردم افتاده و گرفتار دستبرد نويسندگان و خوانندگان گرديده چنانكه من چندين سال به اندازه اي كه توانستم جست و جو كردم و سر انجام نا اميد شدم از اينكه از اين دو كتاب نسخه اي بيابم كه بتوان گفت مطابق آن است كه از دست مصنف بر آمده است .
گلستان كه اينك منظور نظر ماست ، چنين مي نمايد كه از اوايل امر و شايد از روزگار خود شيخ سعدي در استنساخ دچار تحريف و تصرف شده و ديرگاهي است كه ادبا به اين معني برخورده اند جز اينكه تا اين اواخر ذهنها همواره متوجه بود به اينكه در استنساخ سهو و غلط رفته است وليكن تامل در نسخه هاي فراوان قديم و جديد معلوم مي دارد كه بسياري از تحريفها عمدي بوده و هر كس گلستان را نوشته يا نويسانده است آن را موافق ذوق و سليقه خويش ساخته است چنانكه شايد دو نسخه خطي از اين كتاب يافت نشود كه تماماً با يكديگر مطابق باشند