آمارعلم و عمل توسعهدانشانساني از طريق استفاده ازدادههايتجربي است. آمار برنظريهي آمارمبتني است که شاخهاي ازرياضياتکاربردي است. در نظريهي آمار، اتفاقات تصادفي و عدم قطعيت توسطنظريهاحتمالمدل ميشوند. عمل آماري، شامل برنامهريزي، جمعبندي، وتفسير مشاهدات غير قطعي است. از آنجا که هدف آمار اين است که از دادههاي موجود «بهترين» اطلاعات را توليد کند، بعضي مؤلفين آمار را شاخهاي ازنظريهي تصميمگيريبه شمار ميآورند.
تاريخچه
سرآغاز اوليه آمار را بايد در شمارش هاي آماري حوالي آغاز قرناول ميلادي يافت. اما ،تنها در قرن هجدهم بود که اين علم ، با به کار رفتن در توصيفجنبه هايي که شرايط يک وضعيت را مشخص ميکردند ، به عنوان رشته اي علمي و مستقل شروعبه مطرح شدن کرد.
مفهوم از کلمهلاتيني ،به معني شرط ، استخراج شده است. مدتهاي مديد ، اين علم ، محدود به کار در اين حوزه بود ، و تنها در دهه هاي اخير ازاين انحصاري جدا شدو ، و به کمکنظريهاحتمال،شروع به بررسي روش هاي تحليل داده هاي آماري و اثبات فرض هاي آماريکرد.
روش هاي اين آمار رياضي با آشکار کردن قوانين جديد ، به ابزاري موثر درعلوم طبيعي و تکنولوژي تبديل شد.
روش هاي محاسبه و استنباط آماري از مباني ضروري تحقيق علمي هستند . اما اين حقيقت نه تنها براي مردم عادي بلكه غالباً براي دانشجوي مبتدي چنان كه بايد ، روشن نيست . تصور عامه اين است كه آمار نوعي تفنن در محاسبه و به كار بردن فرمول هاست و ماند فرمول هاي رياضي محض كه همگان بدان رغبت ندارند ممكن است محاسبات آماري هم داراي فايدة آشكار و عملي نباشد . علت اصلي اين ابهام و ناآشنايي آن است كه عامة مردم ( و مبتدي در تحصيل علم ) ممكن است به نحوي از نتايج و قواعد علمي با خبر شوند و از صورت كلي و مختصر و تقريبي آنها آگاهي يابند ، اما به دقايق و جزئيات ، از جمله به منطق تحقيق و چگونگي تشكيل حقيقت علمي ، پي نمي برند و ناچار متوجه نمي شوند كه ضرورت آمار در علم به عنوان وسيله تحقيق از كجاست . سپس ساده ترين راه نشاني دادن ضرورت و فايده آن اين است كه مراحل عمده و تحقيق را به اجمال تشريح كنيم .