جامعه شناسان بر قدرت بيشتر رسانه هاي تلويزيوني در مقابل ساير رسانه ها تاكيد مي ورزند و در برخي موارد از تلويزيون به عنوان پرقدرت ترين رسانه نام مي برند.
تلويزيون از حدود سالهاي 1950 به بعد به صورت كالاي مصرفي عمومي مطرح شد؛ خانواده ها به سرعت آن را پذيرفتند و در محدوده هاي خانوادگي وارد كردند.
اين رسانه ها نسبت به ساير رسانه ها مزايايي دارد كه پخش و گستردگي آن را در ميان عموم امكان پذير مي باشد. بر خلاف مطبوعات كه خواننده بايد دست كم سواد و يا حتي در بسياري موارد، سواد و فرهنگ بالا داشته باشد. به طور كلي تلويزيون بهترين رسانه براي افراد بي سواد يا كم سواد است.
نتايج تحقيقات مختلف از جذب شدن كودكان به سوي تلويزيون هم خبر مي دهد.
با ورود يك دستگاه تلويزيون به خانه، تغييراتي در شيوه هاي رفتاري خانواده ها ديده مي شود، اكثر گرد هم آييهاي شبانة خانواده به دور تلويزيون و به خاطر برنامه هاي آن است.
با وجود آن كه افراد خانواده با يكديگر صحبت مي كنند، مشاهدات نشان داده است كه اين ارتباطات بريده، بريده و معمولاً در ضميمة برنامه هاي تلويزيون است و تجارب و اميال افراد را در بر نمي گيرد.
در عين حال مشاهده شده است كه تلويزيون ساعات بودن در خانه را طولاني تر مي كند. با توجه به اين داده ها مي توان گفت كه تلويزيون به عنوان عضوي از خانواده شناخته شده است. در تحقيقات مختلف مشاهدهشده است كه معمولاً قشري كم درآمد و كم سواد جامع بيشتر از افرادي با درآمد بالا و سواد بالا از تلويزيون استفاده مي كنند.
73درصد زنان بيش از يك باربا خشونت خياباني مواجه مي شوند
جامعه اماري تحقيق 1100 نفر زن بالاي 15 سال بود که 982 پرسشنامه به درستي پر شده است .زنان 15 تا 30 سال بيشترين طيف مخاطب تحقيق بوده اند. 5/48درصد پاسخ گويان مجرد بوده اند. 5/67درصد در بيرون از خانه فعاليت داشته اندو به طور مستمردر بيرون از خانه حضور پيدا مي کردند و33درصد در مرکز شهر تردد داشته اند. 73 درصد از پاسخ گويان بيشتر از يک بار با خشونت مواجه شده اند.30 درصد با فرد خاصي برخورد کرده اند. 35درصد سکوت کرده اند و 35 در صد از محيط دور شده اند. با اين همه 47 درصد موافق گزارش موضوع به پليس بوده اند