در ميان موسيقيدانان سنتي صد سال اخير، غلامحسين درويش معروف به درويش خان، از جهاتي خاص، يكتاست و منحصر به فرد. مهمترين ويژگي او، پيش درآمدها و رنگ هاي ساختة اوست به طرزي كه اولاً بر پايه سنت قديم ايران است و ثانياً بدون تحريف، موجبات پيشرفت موسيقي ايران را فراهم مي آورد، سرگذشت درويش خان سابقاً چندين بار توسط روح اله خالقي و حسينعلي ملاح نوشته شده است و هرمز فرهت، موسيقيدان معاصر نيز آهنگهاي وي را از لحاظ وزن و ضرب تجزيه و تحليل كرده است. نظر به حجم محدود صفات از تكرار مكررات بپرهيز و جنبه هاي تازه يي از زندگي و آثار او را در اينجا مي آورم.
غلامحسين فرزند حاج شير بشير طالقاني به سال 1251 در تهران متولد شد. به سبب علاقه به موسيقي از كودكي در دسته موزيكچي هاي مليجك و كامران ميرزا، نوازندة طبل كوچك بود و به قولي در همانجا با مقدمات موسيقي آشنا گرديد
در ميان مردان بزرگ و برجسته اي كه با جنبشها و مبارزات سخت و دامنه دار خود نمودار روشني از امواج نهضتهاي ضد استبدادي و ضد استعماري در ايران بوده اند ،نام بابك خرمدين جايگاه رفيعي را به خود اختصاص داده است.
اگر دلاوريها و پايداريهاي سر سختانه ويهمچنين تفصيل مثله شد نش در برابر معتصم – خليفه عباسي – را به ياد آوريم واينكه چگونه در برابر خليفه گردن افراشت كسي را ياراي برابري با وي نمي يابيم .مولانا ‘ محمد فضولي’ در كتاب ‘حد يقه السعداي’ خود بر عجين شد ن انسان با
رنج و تعب ، از زمان خلقت تاكيد دارد. اما ميزان اين درد و سختي در مورد
بسياري ، از ديگران بيشتر بوده است به طوري كه گاهي احساس آن نيز ملال- آور و غير قابل تحمل است . زنده در آتش سوزاندن حضرت ابراهيم (ع) ، به صليب كشيده شدن حضرت عيسي (ع) ، ضربت خوردن اسوه عدالت و فاجعه
خونبار كربلا از چنين واقعيت هاي تلخ و درد ناكي هستند كه دوازده قرن پيشدر مورد بابك – قهرمان آ زاد گي – نيز به وقوع پيوست .