قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در مورخه دسامبر 1979 موردپذيرشواقع گرديد.مطابق ماده30 قانون اساسي، ارائه تعليم و تربيت رايگان از اهم وظايفدولت به شمار مي رود. بنابر ماده قانون مذكور دولت ملزم به فراهم آوردن تسهيلاتمورد نياز شهروندان جهت برخورداري از آموزش رايگان تا پايان آموزش متوسطه ميباشد.دولت همچنين مسئوليت توسعه آموزش عمومي رايگان بهمنظور دستيابي بهخودكفايي را عهده دار مي باشد. درجمهوري اسلامي ايران دولت در قبال توسعه آموزش وپرورش مسئول بوده و وزارت آموزش و پرورش با نيت نيل به هدف فوق فعاليت مي نمايد. استراتژيهاي اساسي آموزشي و پرورشي كشور در چهار چوب برنامه هاي توسعه اول و دومطي سالهاي دهه 1990 سازماندهي شده ، واين درحاليست كه اتخاذتصميمات عمده حوزهآموزش بر عهده كابينه و شوراي عالي آموزش وزارت آموزش و پرورش مي باشد.با توجهبهدامنه گسترده فعاليتهاي وزارت آموزش و پرورش درحوزه (( آموزش همگاني )) شورايمذكور به پذيرش سياستگذاري كلان برنامههاي آموزشي شامل تصميم گيري وتعيينتاكتيكهاي عمومي (( آموزش همگاني )) طي دهه 1990 مبادرت نمود. شوراي عالي وزارتآموزش و پرورش كه در1979 تشكيل يافت از تعداد 17 عضو برخوردار مي باشد كه باپيشنهاد وزارت آموزش و پرورش و حكم قانوني رئيس جمهور منصوب ميگردند. علاوه بر اينچندين مركز هماهنگي در جهت ارائه(( آموزش همگاني )) به شهروندان فعاليت دارند كه ازآن جمله ميتوان به (( دپارتمان آموزش ))، (( دپارتمان پرورش)) ، (( دپارتمانبرنامه ريزي )) ، (( سازمان تحقيقات و برنامه ريزي هاي آموزشي ))، ((سازمان نوسازي و توسعه مدارس ))، (( سازمان آموزش و پرورش استثنايي ))و (( اداره آموزشعمومي)) اشاره نمود.مسووليت اصلي نهادهاي مذكور ارائه لوايح قانوني آموزش همگانيبهشوراي عالي وزارت آموزش و پرورش بر اساس توصيهها و پيشنهادات ادارات تحتسرپرستي و همچنين ادارات عمومي وزارت آموزش و پرورش مستقر درمراكز استانها ميباشد.گفتني است كه لوايح قانوني فوق پس از تصويب شوراي عالي آموزش و پرورش، قانونيو لازم الاجرا مي گردند. ادارات عمومي وزارت آموزش و پرورش مستقر درمراكز استانهاكه تحت نظارت و هماهنگي دپارتمانها و سازمانهاي مربوطه فعاليت مي نمايند به اجرايقوانين مصوب مبادرت مينمايند. معاونين آموزشي وكارشناسان ارشد آموزش ابتدايي وزارتآموزش و پرورش به تشكيل جلسات جداگانه6 ماه يكباردرجهت ارزيابي فعاليتهاي جاري ونظارت بر روند پيشرفت آموزش همگاني مبادرت مينمايند.نتايج جلسات و استراتژيهايطراحي شده جهت ارزيابي اهداف آموزش همگاني بهدپارتمانها و مراكز تحت نظارت وزارتآموزش و پرورش ارسال مي گردد.
اكثر مردم دل و دماغ و حوصله كتاب خواندن ندارند، مردم، امروز آنقدر گرفتار امور اوليه زندگي و معيشت هستند كه ديگر فرصتي براي مطالعه و خواندن كتاب ندارند. اكثر مردان ايراني براي كسب درآمد و تامين نيازهاي مادي خود تا ديرموقع سركار هستند و وقتي كه شب به خانه برمي گردند، نه تنها حوصله كتابخواني ندارند، كه از پهن بودن دفتر و كتاب فرزندان خود كه به اجبار مدرسه مشغول درس خواندن هستند هم ناراحت مي شوند. مادران هم به دلايل ديگر با خواندن كتاب بيگانه اند. طبيعي است كه حاصل اين وضع، موجب عدم گرايش و ميل فرزندان به كتابخواني نيز خواهد شد.
اين بخشي از صحبت رضا احمدي كارمند بانك ملي درباره جايگاه كتابخواني در جامعه ماست. وي مي افزايد: «فرهنگ كتابخواني در يك شرايط مناسب و خاصي رشد مي كند و شرايط اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه ما براي رشد فرهنگ كتابخواني مهيا نيست.»
كتابخواني و مطالعه كتاب يعني چه؟ آيا منظور از كتابخواني مطالعه درسي دانش آموزان، دانشجويان، هنرجويان و... است يا منظور از كتابخواني مطالعه آزاد و غيراجباري كتابهاي گوناگون غيردرسي توسط اكثر مردم مي باشد؟ به گفته كارشناسان و متخصصان رشته كتابداري و اطلاع رساني وقتي صحبت از مطالعه كتاب و كتاب خواني در جامعه مي شود، منظور ميزان علاقه و گرايشي است كه مردم به طور آزاد و با رغبت به مطالعه كتاب دارند و منظور از كتابخواني و مطالعه كتابهاي درسي و آموزشي نيست و نمي توان با ميزان كتابهاي علمي و آموزشي چاپ شده آن را سنجيد.
آنها مي گويند: در جامعه ما، همه شواهد بيانگر اين نكته است كه اكثر مردم به دلايل گوناگون علاقه اي به مطالعه آزاد كتاب هاي غيردرسي ندارند و تعداد افرادي كه در جامعه ما حتي در سال يك كتاب غيردرسي مطالعه مي كنند، بسيار پايين است و خيلي از افراد جامعه حتي در طول عمر خويش شايد به تعداد انگشتان دست خود هم كتاب نمي خوانند.