يعقوب فرزند إسحاق، كه او را اسرائيل (بنده خدا) ميگويند دوازده فرزند داشت كه چهارمين فرزند او (يهوذا) بود.
يهوذا وبرادرانش با پدر خود يعقوب، در كنعان (فلسطين) سكونت داشتند و پس از واقعه مشهورحضرت يوسف كه يهوذا هم در آن شركت داشت، در سال1740 قبل از ميلاد، كنعان را به عزممصر ترك گفتند.
آن روزها مصر مملكت پر جمعيّت و با ثروتي بود و هركس بر آنحكومت ميكرد، چنان بود كه بر جهان حكومت ميكند.
هنگامي كه برادران يوسفوارد اين سرزمين شدند حضرت يوسف پادشاه آن بود، از اين جهت آنها زندگي بسيار باشكوهي بهم زدند. و كمكم تعدادشان از هزار تجاوز كرده و قبائل متعددي را تشكيلدادند.
گسترش شهر نشيني و هجوممردم به طرف جوامع شهري در آسيا ، اروپا ، آمريكا ، آمريكاي لاتين و آفريقا گرايش افراد رابه كجروي افزايش داده است . در طول قرون متمادي در تاريخ بشر، تجمع افراد در مكانهاي مختلف به تدريج جوامع شهري را پديد آورده است. جمعيت جوامع شهري با سرعت روز افزون در حال افزايش است به طوري كه امروزه ميليونها نفر را در سراسر گيتي در درون خود جايداده است و به نوبه خود ويژگيهايي را پديد آورده است.
1- به پيدايش جامعه توده وار يا گسترده منتهي گرديده است
2-به تفاوتهاي اجتماعي و اختلافات طبقاتي مردم افزوده است
3- برخورد و تضاد ميان هنجارها و نقشهاي اجتماعي افراد به وجود آورده است
4- به از هم پاشيدگي روابط متقابل شخصي افراد كمك كرده است ( فرجاد 1375 ص 187 تا ص 190 )