سرزمين عزيز ما ايران از معدود كشورهايي است كه به لحاظ موقعيت جغرافيايي خاص خود داراي زيستگاههاي متنوع و به واسته آن گونه هاي مختلف گياهي و جانوري مي باشد. وجود رشته كوههاي سر به فلك كشيده البرز و زاگرس جنگلهاي سرسبز و پر طراوت شمال ، اكوسيستم پر رمز و راز فلات مركزي ايران ، جنگلهايشگفت آور حرا ، تالاب هاي متعدد و همه و همه باعث گرديده است كه اين مرز و بوم به عنوان يكي از منحصر به فردترين كشورهاي دنيا لقب گيرد.
همچنين رويش پيش از 8000 گونه گياهي ، متجاوز از 500 گونه پرنده ، افزون بر 160 گونه پستاندار (شامل بزرگترين و كوچكترين پستاندار دنيا)، حدود 220 گونه خزنده و دوزيست و ... بر جذابيت طبيعت ايران مي افزايد. آشنايي با اين مواهب الهي و استفاده از جلوه هاي پرشكوه وحيرت انگيز آن ميسر نمي گردد مگر با ديدن وعلاقه مند شدن به آن.
از ديدگاه اقتصادي، گروهي از كارشناسان و جامعه شناسان معتقدندكه مهاجرت در حقيقت پاسخي است كه به تأخير روي داده در فرآيند توسعه كشورها دادهمي شود، زيرا اگر افراد زندگي مطمئني در كشور خود داشته باشند، به سرزمين و كشورخود وابسته خواهند ماند و در همان محل زندگي خويش را تشكيل و ادامه خواهند داد. ولياگر اميدي به اصلاح و بهبود شرايط زندگي خويش نداشته باشند، انگيزه كافي برايمهاجرت با هدف دستيابي به زندگي بهتر را خواهند داشت. هر اندازه دستمزدها وفرصت هاي شغلي بين كشورها يكسان نباشد، گرايش عمومي به مهاجرت افزايش خواهد يافت. مهاجرت را مي توان راه حلي دانست كه فرد يا خانواده براي گريز از شرايط نامطلوب زندگي مي يابد
تحليل تاريخي فرايند مهاجرت نشان مي دهد كه بين مهاجرت و توسعهدر زمينه هاي گوناگون ارتباط وجود دارد. شكاف بين سطح زندگي افراد همواره عامل وانگيزه اصلي در پديد آمدن جريانهاي مهاجرت نيست وانگهي هميشه اين گروههاي آسيب پذيرجامعه نيستند كه مهاجرت مي كنند. در قرن ۱۹ مهاجرتهايي كه بين قاره ها صورت مي گرفتدر كشورهايي آغاز شد كه انقلاب صنعتي در آنها پديد آمد نه در كشورهاي فقير اروپا. در دهه ۶۰ نيز مهاجرت هاي اروپايي نخست گريبانگير مناطق توسعه يافته تر نظيرايتاليا، اسپانيا و يونان شد.