اين نوشته كوشش مى كند در فراز اول دلايل نانوشته غفلت كنندگان از هويت دينى انجمن ها را بازسازى كند. در فراز دوم با نقد دلايل غافلان، از هويت يابى دينى انجمن ها دفاع مى كند. در دو فراز مذكور و با رودررو قرار دادن دلايل موافق و مخالف خواهيد ديد كه اولاً لزوماً هويت يابى دينى با دموكرات بودن اعضاى انجمن ها ناسازگار نيست، ثانياً روشن مى شود چرا يكى از عناصر ريشه دارى و تاثيرگذارى انجمن هاى اسلامى در عرصه عمومى و سياسى ايران عنصر هويت يابى دينى آنها بوده است و ثالثاً يكى از دلايل افول تاثيرگذارى انجمن هاى اسلامى در عرصه عمومى كشور همين غفلت از هويت يابى دينى از ۱۳۸۰ به بعد آنان است.۱
«از اول نهضت اسلامى ما شاهد اشخاصى كه به اين وضع بوده اند، راحت را به هر چيزى مقدم مىداشتهاند، تكليف را اين مىدانستند كه نمازى بخوانند و روزهاى بگيرند و بنشينند در منزلشان ذكرى بگويند و فكرى بكنند. اين يك راهى بود كه يك دستهاى از مردم داشتند كه تمام آمال آنها اين بود كه آدم اينجا اين چند روزى كه هست، خوب استراحتبكند، بنشيند در خانهاش عبادت بكند. اسلام را خلاصه كرده بودند در عبادات مثلا نماز و روزه و امثال اينها، براى اسلام هم غير از اين، خيلى، نه اطلاعات صحيح داشتند و نه ارزشى قائل بودند. . . يك دسته اينطور بودند كه حضرت امير سلاماللهعليه از اينها تعبير مىكند كه اينها همشان علفشان است مثل حيواناتى كه همشان اين است كه شكمش سير بشود، شهواتش را بر همهچيز مقدم مىدارد، نماز هم مىخواند و روزه هم مىگيرد و عبادات شرعى را هم بجا مىآورد لكن اينطور است وضع تفكر كه انسان نبايد خودش را در معرض يك چيزى قرار بدهد. . . آنهايى كه اسلام را خلاصه مىكنند در اينكه بخورند و بخوابند و يك نمازى بخوانند و روزهاى بگيرند و در گرفتارى ملت، در گرفتارى اين جامعه دخالت نكنند به حسب روايت رسول اكرم اينهامسلم نيستند.»