روز نهم ماه جمادي الاولي سال 980 هجري قمري ابراهيم امين التجار شيرازي وقتي از خانه خارج شد كه به هجره خود واقع در قيصريه موسوم به ولد برود مضطرب بود. چون از بامداد آن روز، همسرش مبتلا به درد وضع حمل گرديد و عده اي از زنها كه خويشاوند همسر و خود او بودند در خانة ابراهيم امين التجار مجتمع شدند و قابله هم حضور داشت.
ابراهيم امين التجار مي ترسيد كه همسرش كه ضعيف البنيه بود، هنگام وضع حمل دچار خطر شود و زندگي را بدرود گويد.
ولي پس از اينكه از خانه خارج شد و چند گام در كوچه برداشت صداي سفير مخصوص مرغ نوروزي را شنيد و سربلند كرد و يكي از آن پرندگان سفيد رنگ را در حال پرواز ديد و قلبش از شادي شكفته شد و بخود گفت اين پرنده هميشه خوش خبر است و خداوند از حلقوم اين مرغ به من بشارت مي دهد كه وضع حمل همسرم بدون خطر صورت خواهد گرفت.
در آن روز ابراهيم به مناسبت اين كه مي خواست فرزندش را ببيند زودتر از روزهاي ديگراز حجره به خانه رفت و هنگامي كه وارد اطاق زائو شد طفل خوابيده بود.
ملكالشعرا ميرزا ابوطالب كليم كاشاني، مشهور به « طالباي حكيم» از شاعران معروف سدة يازدهم هجري، يكي از دو سه چهرة برجستة سبك هندي و از شاعران موفق اين شيوه به شمار ميآيد.
ولادت وي در اوايل قرن يازدهم هجري قمري در همدان اتفاق افتاده است. اما به سبب طول اقامت در كاشان به كليم كاشاني معروف شده است.
وي دانشهاي زمان را در كاشان و شيراز آموخت و هم در آغاز جواني به هند رفت و ملازمت شاهنوازخان اختيار كرد. در سال 1028 هجري پس از مرگ شاهنوازخان به وطن بازگشت و چنانكه از اشعار او برميآيد به زودي از اين بازگشت پشيمان شد و همين باعث گرديد كه بيش از دو سال و اندي در ايران نماند و به هندوستان بازگردد.
اين بار كليم ملازمت روحالامين اصفهاني كه از رجال معروف عصر بود، اختيار كرد و پس از چندگاه در آغاز پادشاهي شاه جهان بدين پادشاه تقرب جست و محل توجه و عنايت او گرديد و سرانجام ملكالشعراي دربار او شد.